کاش همون بچه میموندیم



یادمه بچگی هام
وقتی می رفتم قبرستونی ، سعی می کردم پام رو قبرا نره !
تا رو یکیشون می رفت، جیگرم آتیش می گرفت
چشامو می بستم، تو دلم براش صلوات می فرستادم
.
چند سال گذشت..... من بزرگتر .... مرده ها بیشتر
قدیمی ها پوسیده تر ..... جدیدی ها با سنگ شکیل تر
نمی دونم امروز روی چندتا قبر پام رفت
برای چندتا یادم رفت صلوات بفرستم
.
اما راستش ، امروز یه چیزی فهمیدم
ما که دلمون نمی اومد حتی روی مرده ها پا بذاریم
این روزها چقدر راحت روی زنده ها و احساساتشون پا می ذاریم
کاش همون بچه می موندیم

 



نظرات شما عزیزان:

☁.¸¸.•☂مریم☁
ساعت20:34---7 مرداد 1392
شرمنده دیر اومدم
وبلاگت خوشگله
لینکت کردم گلممم


مسعود
ساعت1:48---7 مرداد 1392
سلام داداش گلم مرسی ک بهم سر زدی و نظر گذاشتی شماهم با افتخار لینک شدی مطالب اخیرت رو هم خوندم بسیارزیبا و لذت بخش بود بازم بهم سر بزن منتظر حضور گرمت دروبم هستم فعلابای

سبحان
ساعت0:37---7 مرداد 1392
salam azizam merc bem sar zadi
webet harf nadare


NaNaZ
ساعت16:13---6 مرداد 1392
slm azizam webet qashange

mc k linkidim manam linkidamet

bazam sar bzn


NaNaZ
ساعت16:12---6 مرداد 1392
slm azizam webet qashange
mc k linkidim manam linkidamet
bazam sar bzn


مائده
ساعت11:11---6 مرداد 1392
چه صبحی میشه اون صبحی که با صدای گوشی از خواب بیدار میشی صدات در نمیاد ولی از پشت خط یه صدای مهربون میگه:
تنبل کوچولوی من پاشو میخوام روزمو با شنیدن صدات شروع کنم..


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : جمعه 4 مرداد 1392 | 16:3 | نویسنده : MOSTAFA |